در دوره باران، ایران زیر دریای تتیس قرار داشت، و در با کاهش
بارندگی و تبخیر آب ها، قلل و نقاط مرتفع از آب بیرون آمدند. تعدادی از
دانشمندان بر این باورند که انسان در دوره چهارم یعنی پس از دوره یخبندان،
روی زمین و از جمله سرزمین ایران ظاهر شده است.
دوران سنگ اولیه:
فسیل های انسان پالئولیتیک، در بسیاری از مناطق ایران، از دریاچه ارومیه
در شمال غربی ایران گرفته تا منطقه شیراز، و خلیج فارس، و کرانه های
جنوبی دریای مازندران تا جنوب خراسان و کرمانشاهان و کردستان یافت شده است.
پژوهش هایی در منطقه کرمانشاه انجام شده که به دنبال آن ابزار سنگی، از
جمله تبر دستی یافت شد، که قدمتی بالغ بر75,000 تا 100,000 سال برای آن
تخمین زده اند.
عصر میانه سنگی:
در هزاره 13 الی 14 ق.م، ابزار های سنگی در فلات ایران تکمیل شدند و مردم
این سرزمین سوراخ کردن سنگ و ساختن چاقو، تبر و سرنیزه را فرا گرفتند.
استفاده از این ابزارها موجب پیشرفت در کارها شد. همچنین بشر توانستند در
ظروف ساخته شده خوراک تهیه کند، و خانه های چوبی دایمی بسازند. تپه
سراب و گنج دره کرماتشاه و شهر سوخته سیستان از آثار این دوره ی زندگی
مردم ایران می باشند.
دوران نو سنگی:
پس از عصر میانه سنگی در ایران، شیوه زندگی روستاییان به سوی تکامل رفت، و
با ظهور پدیده ای به نام مهاجرت مبادلات سیاسی و اقتصادی در داخل فلات
ایران وسعت و رونق گرفت. آغاز این دوره که عهد دوّم نام دارد، به 5000
سال پیش از میلاد باز می گردد. مردم این روزگار از خاک رس خشت هایی می
ساختند که شباهت زیادی به خشت های تمدن ها قنات داشت. این اختراع ایرانیان
تحول بزرگی در ساخت خانه ها پدید آورد.
با نگاهی به نقشه جغرافیای طبیعی ایران بزرگ سه جلگه بین النهرین،
ماورالنهر، سند و پنجاب را می بینیم، تمدن های اولیه بشر در این سه جلگه
شکل گرفت. رود های پر آب در این جلگه ها جریان دارد، تمدن های اولیه شهر
نشینی نو پدید بشر در کنار این رودها تشکیل شد. در میان این سه جلگه فلات
بزرگ ایران قرار دارد، که رود های کم آب در جریان تند کوهستانی و بیابان
های وسیع بدون رود دارد. کوهستان های فلات ایران مناسب ترین موقعیت برای
پناه طایفه های سنگی بود. ساکنان فلات ایران توانایی های خود را به سه جلگه
بزرگ و پر آب اطراف منتقل کردند و سه هزار قبل از میلاد سومر در بین
النهرین و هارا پا در سند و پنجاب و تمدن هایی در ماورالنهر را بوجود
آوردند.
تمدن های جلگه های پر آب ایران بزرگ بدلیل آب فراوان کشاورزی
پایداری را موجب شدند، که این خود سهمی در ایجاد اولین دولت ها و حکومتها
را ایجاد کرد. آب فراوان وابستگی شهرها را بیکدیگر کم کرد، شهر های بوجود
آمده نیاز به شهر بالا دستی نداشتند، و به جنگ و ستیز با هم پرداختند که
اثرات آن فرهنگ تا امروز هم پیدا است. این کشاورزی و تولید و جنگ همیشه
نیازمند تکامل و کمک از خارج بودند، تجارت با مناطق دور دست ثمره آن بود.
رودخانه های پر آب بی پایان و خاک حاصلخیز جلگه ای فرهنگی را بنا کرد، که
مسئله قناعت و صرفه جویی را نداشت.
تمدن قنات و بیابان های ایران بزرگ بدلیل کمبود آب و حاصلخیز نبودن و
یا خاک کم بهره، باعث پیدایش فرهنگ صرفه جویی و قناعت گردید، که مهمترین
خصلت آن فرهنگ روز مبادا است، که این مهمترین و منحصر به فرهنگ مردم
خوب ایران است. طولانی بودن قنات و زحمت نگهداری آن، و نوع کشت و زرع،
روستاها را بیکدیگر وابسته کرد که در نهایت وابستگی شهرها را هم در پی
داشت. این مانع از جنگ و ستیز در تمدن قنات بود و در نتیجه روحیه جشن و
شادی را به همراه آورد. چهار فصل که در این بخشها کامل بود، تأثیر بسزایی
در فرهنگ داشت.
تمدن کوهستانی و ارتفاعات ایران بزرگ این تمدن بدلیل دوری و
کوهستانی و سختی راه ها، نمای دیگری از تمدن و فرهنگ را شکل داد، حفظ
فرصتها، شکار، تحمل سختی و زندگی در هر شرایطی، از این خوی در تاریخ و
امروز در جنگها و کارهای مشکل بهره می برند. کم جمعیت بودن روستاها و عدم
وابستگی به شهر و دوری ها، پادمان فکری برای حکومت شکل نگرفت. طرح پذیرش
اقوام دیگر در کوهستان مشکل بود، بدین جهت در طول تاریخ مردم کوهستان های
ایران ثابت تر بودند.
تمدن ایلات و عشایر در ایران بزرگ بعلت وسعت خاک و تنوع آب و هوایی
تمدن مهم ایلات و عشایر کوچ نشین از ابتدای تاریخ در ایران شکل منحصر بفرد
گرفت که کاملاً با ایلات دیگر نقاط جهان متفاوت است. در این تمدن فرهنگ
شکوفایی ظاهر شد که در اثر گذاری همانند فرهنگ های دیگر ایران بزرگ بود،
در این فرهنگ رنگ آمیزی و تنوع طلبی و آزادگی و عدم وابستگی به جایی و سرعت
کاملاً مشهود است. امروز یادگارهای زیادی از این فرهنگ در خانه های
ایرانیان دیده می شود، ولی از ابتدای قرن 20 این تمدن در ظاهر خود کمرنگ
شده ولی در باطن مردم ایران همچنان قوی است.
تمدن های ایران بزرگ در ارتباط همیشگی با یکدیگر بودند و حاصل چندین
نگرش در تمام موضوعات را براحتی تبادل می کردند، فرهنگها و صنعتها و
دانشها رد و بدل می شدند و در نهایت زندگی آنها بخوبی جریان داشت. دو جاده
معرف ابریشم و ادویه همیشه از کاروانها پر بود، مهمترین شهر تلاقی این دو
جاده ری بود که محل اجتماع ناراضی ها بود، در اینجا دانش و فلسفه های
جدید شکل می گرفت و گسترش می یافت. بدین ترتیب چند تمدن و فرهنگ جهان در
یک جغرافیا بنام ایران بزرگ جمع گردید و در نهایت تمدن ایرانی را بوجود
آوردند.
محقق : انوش راوید
دوشنبه 19 خردادماه سال 1393 ساعت 03:09 ق.ظ